kayhan.ir

کد خبر: ۲۷۹۹۲۳
تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۱

راه‌های مصونیت  از گمراهــی 

سجاد میرزایی
هر انسانی به طور فطری خواهان کمال‌، حق و رسیدن به آن است و از نقص و باطل می‌گریزد. با این همه‌، گاه می‌بینیم که به سوی امور باطل و ضد کمالی گرایش می‌یابد و از مسیر کمال بیرون می‌رود. گاه نیز چنان بر راه باطل خویش پا می‌فشارد که گویی جز این راهی نیست.
چرا و چگونه می‌شود که به این بیماری دچار می‌شویم و از مسیر کمالی بیرون می‌رویم و تا زمانی که سرمان به سنگ نخورده است، از جاده انحرافی باز نمی‌گردیم و تغییر مسیر نمی‌دهیم؟ 
نویسنده در این مطلب به علل و عوامل گمراهی انسان اشاره کرده و با استناد به آیات قرآن، راه‌های محفوظ ماندن از این خطر بالقوه را توضیح داده است.
***
چرا گمراه؟
هر کسی به سبب آنکه گرایش به کمال دارد، به طور فطری و طبیعی نمی‌خواهد در مسیری گام بردارد که وی را به جایی می‌برد که چیزی جز پلیدی و زشتی بهره‌ای از آن نخواهد برد. از این رو تلاش می‌کند تا نسبت به خود‌، خواسته‌های خود، محیط بیرونی و پیرامون خود‌، شناخت کامل و جامعی به دست آورد تا بتواند بهترین بهره را از زندگی خویش ببرد و به همه خواسته‌های واقعی‌اش پاسخ درست و کاملی بدهد. این‌گونه است که گرایش به دانستن و دانش و همچنین شناخت از خود و محیط و حتی چگونگی تسلط بر محیط و بهره‌گیری هر چه تمام‌تر از آن برای خواسته‌ها و برآوردن نیازها، به یک اصل و دغدغه اصلی در بشر تبدیل شده است.
انسان می‌داند که اگر این‌گونه عمل نکند و شناخت درست و قدرت تاثیر و بهره‌برداری کامل نداشته باشد، در این مدت و فرصت کوتاه عمر نمی‌تواند به همه خواسته‌هایش برسد و به همه نیازهایش پاسخ دهد. کوتاهی عمر از یک‌سو و بلندای خواسته‌ها و نیازها از سوی دیگر، چنان عرصه را تنگ می‌کند که هر کسی می‌کوشد راه میانبری را بیابد تا بتواند در کمترین زمان و آسان‌ترین و کوتاه‌ترین راه به هدف برسد و بیشترین بهره را از عمر ببرد؛ زیرا اگر این‌گونه عمل نکند ناچار است با اموری بسازد که از نظر وی بدترین شکل زندگی است.
به سخن دیگر، هر کسی می‌داند اگر شناخت درستی از حقایق هستی نداشته باشد و در مسیر آن گام بر ندارد، دچار گمراهی‌ای خواهد شد که پیامدهای زیر را خواهد داشت: سرگردانی و تحیر در زندگی (اعراف آیه 186)، خسران و از دست دادن فرصت طلایی و تکرار نشدنی زندگی (بقره آیات 26 و 27 و اعراف آیات 148 و 149 و مؤمنون آیات 103 و 106)، غلبه پلیدی و زشتی بر وی (انعام آیه 125)، محرومیت از هدایت‌ها و نعمت‌های خاص الهی (فاتحه آیات 6 و 7 و آل عمران آیات 86 و 90)، نومیدی از رحمت الهی و سرخوردگی در زندگی و احساس بی‌معنایی از آن(حجر آیه 56)، محرومیت از هر گونه کمک و یاری خداوندی (بقره آیه 120 و نحل آیه 36 و 37)، لعنت دنیایی و آخرتی (هود آیات 97 و 99) گرفتار شدن در گناه، زشتی‌ها، پلیدی‌ها و رفتارهای ناهنجار و ضد عقلانی و شرعی (کهف آیه 55)، ناتوانی در دستیابی به حق (فرقان آیه 9)، گرفتاری و غرق شدن در متشابهات و ناتوانی از درک درست و تشخیص حق از باطل (آل عمران آیه 7)، پیروی از هر فتنه و گرایش به آن (همان )، گرایش به طغیان و تجاوز از حدود متعارف در هر کاری در زندگی دنیوی و مخالف با قوانین و حدود (ق آیه 27) انجام کارهای زشتی چون قتل(انعام آیه 140)، تردید در معناداری و هدفمند بودن زندگی و انکار رستاخیز و حساب و کتاب آن (شوری آیه 18)، عدم دستیابی به کمالات وجودی و سبک وزنی وجودی در قیامت که خسران بزرگ برای بشر است(مؤمنون آیه 103 تا 106) و در نهایت مغضوب الهی شدن.(طه آیات 85 و 86)؛ از این رو می‌کوشد خود را از گمراهی که انحراف از جاده حق و کمال است دور نگه دارد. با این همه می‌بینیم که بسیاری از مردم به شکل آگاهانه و خود خواسته و یا ناآگاهانه و ناخواسته گرفتار گمراهی می‌شوند و به جای گذر از مسیر هدایت و حق و کمال‌، در جاده گمراهی می‌روند. پرسش این است که اگر انسان به سوی حق می‌رود و گرایش به کمال دارد، چرا گمراهی را به جان می‌خرد و به سویی می‌رود که پیامدهای طبیعی آن برخی یا همه آن چیزهایی است که در بالا گفته شد.
عوامل گمراهی
اینکه انسان با وجود گرایش به کمال و حق‌، در مسیر ضد آن قرار می‌گیرد، عواملی چند دارد که از مهم‌ترین آنها می‌توان به هواهای نفسانی و خواسته‌های بی‌پایان آن، که از درون به آدمی فشار می‌آورد و ابلیس و وسوسه‌های شیطانی که از بیرون تاثیر می‌گذارد، اشاره کرد.
خداوند در آیه 56 سوره انعام بیان می‌کند که علت گمراهی بشر از مسیر کمال و حق، آن است که از هواهای نفسانی و خواسته‌های آن پیروی می‌کنند. این‌گونه است که در یک فرآیندی دل‌های بشر بیمار می‌شود و فطرت سالم و عقل سلیم تباه می‌گردد و حتی قدرت تشخیص حق از باطل و نقص از کمال را نمی‌یابد و این‌گونه است که در مسیر گمراهی قدم بر می‌دارد و ترسی از آن ندارد.(مدثر آیه 31) خداوند در آیاتی از جمله آیات 11 تا 17 سوره اعراف و 32 و 39 سوره حجر و 61 تا 65 سوره اسراء‌، ابلیس را از عوامل گمراهی انسان‌ها معرفی می‌کند؛ زیرا ابلیس سوگند یاد کرد که همواره در سر راه راست انسان می‌نشیند و از همه جوانب به او یورش می‌برد تا او را گمراه کند. از این رو با ابزارهای مختلف می‌کوشد تا به هدف خود که گمراهی انسان است دست یابد. یکی از ابزارها و روش‌های گمراهی ابلیس تزیین عمل زشت و خوب جلوه دادن آن است. این‌گونه است که انسان‌ها دچار اشتباه شده و در مسیر گمراهی و پلشتی گام بر می‌دارند و از جاده حق و حقیقت بیرون می‌روند.(نمل آیات 22 تا 24 و نیز حجر آیات 34 تا 39)
بنابراین انسان‌ها به سبب تغییر فطرت خود از طریق پیروی از هواهای نفسانی و وسوسه‌های ابلیسی‌، گاه چنان می‌شوند که رفتار زشت خود را زیبا می‌بینند(فاطر آیه 8) و شیاطین و ابلیس نیز با تزیین اعمال زشت به عنوان اعمال نیک و خوب، به این اشتباه و برداشت نادرست دامن می‌زنند.(غافر آیه 37 و توبه آیه 37)خداوند در آیات 85 تا 96 سوره طه به وسوسه‌های نفسانی و تزیین اعمال زشت به عنوان مهم‌ترین عامل انحراف و گمراهی بشر از جمله اقوامی چون بنی‌اسرائیل اشاره می‌کند و خواهان هوشیاری و بیداری و پندگیری بشر می‌شود.
اصولا نفس اماره و ابلیس لعین با همراهی و همکاری شیاطین و اولیای خود، همواره با نیرنگ و مکر می‌کوشند تا زشتی‌ها را زیبا و بدی‌ها را خوب جلوه دهند تا مردمان را گمراه کنند.(رعد آیه 33 ) این‌گونه است که ابزارها و روش‌های گوناگونی را اینان به کار می‌گیرند تا به هدف پست خود برسند. 
انسان‌ها چنان‌که گفته شد‌، در آغاز، دارای فطرت سالم و عقل سلیم هستند که ایشان را قادر به شناخت حق از باطل و گرایش به حق و دوری از باطل می‌کند ولی به دنبال وسوسه‌های ابلیسی و خواسته‌های بی‌پایان نفسانی‌، ابزارهای شناختی آدمی تعطیل می‌شود و یا تغییر می‌یابد و قدرت تشخیص از شخص گرفته می‌شود.(اعراف آیه 179 و کهف آیه 57 و زخرف آیه 40 و جاثیه آیه 23 )
عواملی چون تکبر و خود بزرگ بینی- که مانع اصلی گرایش انسان به ایمان و انتخاب راه کمال و موجب تغییر جهت به سوی گمراهی می‌شود- (اعراف آیه 146) تقلید کورکورانه از نیاکان بی‌آنکه دلیل عقلی و عقلایی برای آن باشد(بقره آیه 170 و مائده آیه 104) در کنار جهل (انعام آیات 119 و 144) گرایش به حس‌گرایی و مادی‌گرایی (بقره آیات 51 و54 و 55 و 92 ) حق‌ستیزی رهبران و حاکمان اجتماعی و علمی (بقره آیه 174 تا 176و نوح آیات 21 تا 24) رویگردانی و حق‌گریزی مردمان (صف آیه 5) و گرایش به دروغ (زمر آیه 3) دنیاطلبی (بقره آیات 174 و 175) دوست بد و ناباب(فرقان آیات 27 تا 29) از دیگر ابزارها و روش‌های نفوذ ابلیس بشمار می‌رود.جدایی از رهبری دینی عامل مؤثر در گمراهی جامعه و گرایش به ضلالت و تباهی است که در آیاتی چون 85 و 86 سوره طه به آن اشاره شده است. افرادی که خود در دام شیطان و ابلیس افتاده و در نقش اولیای شیاطین در آمده‌اند می‌کوشند تا جامعه را به سوی گمراهی هدایت کنند چنان‌که سامری این‌گونه عمل کرد.
خداوند در آیاتی چون 97 سوره هود و 79 سوره طه و 67 سوره احزاب و 17 سوره زمر به نقش تعیین‌کننده و اساسی حاکمان و فرمانروایان گمراه در گمراه کردن جامعه اشاره می‌کند و از مردمان می‌خواهد تا از پیروی و اطاعت طاغوت پرهیز کنند. در روایت است که «الناس علی دین ملوکهم؛ مردمان بر دین رهبران و حاکمان خود هستند.»( بحارالانوار، ج 102، ص 7) پس اگر حاکمان به سوی هدایت روند مردمان همان مسیر کمالی را می‌پیمایند و اگر به سوی ضلالت و باطل و ظلم روند ملت نیز پیرو آنان شده همان مسیر را بدتر از حاکمان طی می‌کنند.
تغییراتی که در فطرت و طبیعت بشر رخ می‌دهد قدرت تشخیص وی را کاهش می‌دهد و عقل را بیمار و دل را غیر منعطف و سخت می‌کند. این‌گونه است که بسادگی در برابر دعوت‌های حق قرار می‌گیرد و به تکذیب آموزه‌های حقانی کتب آسمانی و وحیانی می‌پردازد و به انکار دعوت پیامبران(نحل آیه 36)، تکذیب آیات الهی (انعام آیه 39)، تکذیب کتب آسمانی (غافر آیات 70 و 74)‌، تکذیب پیامبر(احقاف آیه 32)‌، تکذیب قرآن و انکار آن (غافر آیات 70 و 74 و اعراف آیات 185 و 186 و زمر آیه 41) و در نتیجه تکذیب معنادار هستی و آفرینش و هدفمندی آن و همچنین رستاخیز و معاد می‌پردازد.(یونس آیه 45 و واقعه آیات 47 و 51)ترک نماز و تضییع آن (مریم آیه 59) بی‌تقوایی (اعراف آیات 201 و 202) بدنمایی و کژجلوه دادن راه خدا (اعراف آیه 45) بهانه جویی (رعد آیه 27) و تجاوز به حقوق مردم(شوری آیات 42 و 44) تبلیغات سوء (زخرف آیات 51 تا 54) ترک کارهای نیکی چون انفاق (مائده آیه 12) ترک زکات (همان) ترک نماز (همان) پیروی از امور ظنی و پندارگرایی (نجم آیات 27 تا 30 و انعام آیه 116) از دیگر عواملی است که به این گمراهی بشر دامن می‌زند و فطرت سلیم و عقل سالم را از وی سلب می‌کند و قدرت تشخیص حق از باطل و همراهی با حق را از وی می‌گیرد و در نهایت در مسیر تباهی و گمراهی سقوط می‌کند.
بنابراین در پاسخ به چرایی گرایش آدمی به گمراهی می‌توان گفت که عوامل متعددی در این مسئله نقش دارند که مهم‌ترین آنها وسوسه‌های ابلیسی در کنار وسوسه‌های نفسانی است که آدمی را به سمت و سویی می‌کشد که یا قدرت تشخیص را از وی سلب می‌کند و یا آنکه زشتی‌ها و گمراهی‌ها را به جای حق قرار می‌دهد و با تزیین دروغین، آدمی را به اشتباه می‌اندازد و فطرت سالم و عقل سلیم وی را سلب می‌کند و در نهایت ناخواسته و یا خواسته و آگاهانه و یا ناآگاهانه به سوی گمراهی می‌رود.
راه‌های مصونیت‌یابی از گمراهی 
انسان برای اینکه از گمراهی مصون شود چاره‌ای جز این ندارد که فطرت و عقل خویش را سالم نگه دارد و به خواسته‌های نفسانی و وسوسه‌های ابلیسی پاسخ مثبت ندهد. خداوند راسخان در علم و متقین را از کسانی دانسته است که در مصونیت از گمراهی هستند(آل عمران آیات 7 و8 و ابراهیم آیات 35 و 36) زیرا این افراد با حفظ فطرت و بهره‌گیری از آیات آفاقی و انفسی و بهره‌مندی از قدرت تقوا در مسیری گام ‌برمی‌دارند که حق را به درستی شناخته و نسبت به باطل‌گریزان هستند.
خداوند در آیاتی از جمله 82 و 83 سوره ص به اخلاص در عبودیت و خالص شدن برای او اشاره می‌کند و آن را مانع مهم و اساسی برای رهایی از وسوسه‌های ابلیس معرفی می‌کند. به این معنا که آدمی با اخلاص می‌تواند راه نفوذ ابلیس را برخود ببندد.
ایمان به خداوند، مانع جدی پیروی انسان از شیطان و عامل بازدارنده آدمی از گمراهی (سبا آیات 20 و 21) است. قرآن در آیه 53 سوره روم ایمان به آیه‌های الهی را زمینه‌ساز هدایت و مانع ضلالت معرفی می‌کند و ایمان را در آیه 27 سوره ابراهیم به عنوان عامل استواری روح و ثبات قدم در دنیا و آخرت و موجب مصونیت از گمراهی و انحراف می‌داند و در آیه 105 سوره مائده ایمان به قیامت را زمینه‌ساز مراقبت جدی انسان بر ایمان و پرهیز از باطل و ضلالت بر می‌شمارد.
اطاعت از خداوند و پیامبر(ص) نیز مانع دیگری برای گمراهی است(احزاب آیه 66 و 67) چنان‌که التزام به معارف الهی و اطاعت از رهنمودها و آموزه‌های الهی موجب سعادت و دور شدن از گمراهی می‌شود.(اعراف آیه 157 و طه آیات 120 تا 123)
قرآن به نقش اساسی حضور پیشوایان و رهبران دینی در ممانعت بشر از گمراهی در آیات 83 و 85 سوره طه توجه می‌دهد و خواهان بهره‌مندی بشر از این پیشوایان صادق و سالم می‌شود و از پیروی رهبران گمراه بر حذر می‌دارد.
یادکرد خداوند (اعراف آیات 201 و 202) و عبودیت و بندگی در برابر خداوند(حجر آیات 39 تا 42) و پذیرش ولایت الهی (اعراف آیه 30) و تسلیم شدن در برابر حق و خداوند (روم آیه 53) و بهره‌گیری از تقوا (اعراف آیات 201 و 202) و پایبندی به آموزه‌های وحیانی (مائده آیات 104 و 105) 
از دیگر عواملی است که به عنوان بازدارنده از وسوسه‌های شیطانی و هواهای نفسانی عمل می‌کند و آدمی را در مصونیت نگه می‌دارد. به هر حال انسان می‌تواند با اختیار خود راهی را برگزیند که وی را از گمراهی حفظ کند و در مسیر اعتدال نگه دارد که خداوند به حکم فطرت در طبیعت او به ودیعت نهاده است. 
بنابراین هر چندکه انسان به طور فطری و طبیعی گرایش به حق و کمال داشته و از گمراهی و باطل پرهیز می‌کند ولی به سبب عوامل پیش گفته دچار گمراهی می‌شود و خواسته و ناخواسته و آگاهانه و ناآگاهانه مسیر گمراهی را انتخاب و به آن سمت و سو می‌رود. باشد با بهره‌گیری از تقوای الهی و آموزه‌های وحیانی می‌توان در صیانت الهی ماند و دچار گمراهی نشد.